جدول جو
جدول جو

معنی پی جه - جستجوی لغت در جدول جو

پی جه
بخشی از مرتع محصور را از چرای دام دور نگه می دارند تا در موارد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پی جو
تصویر پی جو
جویندۀ رد و اثر چیزی
پی جوی کسی یا چیزی شدن: در جستجوی کسی یا چیزی برآمدن
فرهنگ فارسی عمید
(پَ رَ جَ)
موضعی از هزارجریب مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 57 و 124 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(اَ حا)
جویندۀ اثر پا. مجازاً، فاحص. کاونده. جستجوکننده.
- پی جوی کسی (چیزی) شدن، در جستجوی آن بودن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی جو
تصویر پی جو
جستجو کننده، کاوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی جر
تصویر پی جر
((پِ جِ))
دستگاهی که به وسیله آن، شخص برای تماس گرفتن از طریق تلفن با شخص مورد نظر فراخوانده شود، پی جو (واژه فرهنگستان)، فراخوان
فرهنگ فارسی معین
جستجوگر، جویا، سراغ گیر، ردجو، ردیاب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
زائده های غیرقابل استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی ازدهستان پنجک رستاق نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در دهستان زانوس رستاق نور
فرهنگ گویش مازندرانی
کیسه ای مملو از چربی که لحاف دوزان سوزن در آن فرو برند تا
فرهنگ گویش مازندرانی